Aroose Posti Lyrics & Chords By Sandy
یک دو چشمات و وا کن و بزن برو
سه چهار عکسشو بگیر تو کیفت بزار
پنج شیش تا حالا اونو از نزدیک دیدیش
هفت هشت کی بود که دنبال شوهر می گشت
پاشنه درو کندن این خواستگارا از چپ و راست
همه رو جواب می کنه این دخترک سر به هواس
امشبم خبراییه آره مثله اینکه باز بله برونه
این گوش وایساده از بیرون نگاه می کنه دزدی تو خونه
اِه پس دوماد کو کی می خواد سر در بیاره
اِه خاله رو ببین عکسی رو در میاره
می گه غلامی شما رو می کنه اکه شما راضی باشین اگه قسمت بشه
یاهووو.
با این تعریفایی که از خارج می کنه دختره می شنوه و هوایی می شه
پچ پچ و دره گوشیاش شروع می شه با اشاره حرف زدنا
مثله اینکه می خوان جوابشون کنن
یا از کجا تحقیقات کنن
یک دو چشمات و وا کن و بزن برو
سه چهار عکسشو بگیر تو کیفت بزار
پنج شیش تا حالا اونو از نزدیک دیدیش
هفت هشت کی بود که دنبال شوهر می گشت(2 بار)
امون از دسته خاله مگه حالا حالاها ول می کنه
می شینه زیر دل این دختره تا خامش بکنه
یا خونشون راضی می شه یا خط و نشون می کشه
که یا که این پسره یا که خاله خودشو می کشه
خونه روبگو تا کجای شهر به پرس و جو نبرده
ولی خاله تو فک فامیل همه چی رو قبلا سپرده
اوه آره فلانی کارش شرکت پولداریه
آره آره می شناسیمش پسره خوب و خوانواده داریه
یه یه یه یه
دست دختر رو می گیره سر سفره عقد میاره
عکسه پسره رو هم جای دوماد می زاره
امان ازین دختره که بابا مرغش یه پا داره
دیگه تو فکره خارجه ...
یک دو چشمات و وا کن و بزن برو
سه چهار عکسشو بگیر تو کیفت بزار
پنج شیش تا حالا اونو از نزدیک دیدیش
هفت هشت کی بود که دنبال شوهر می گشت(2 بار)
دختره رو می فرسته خارج با هر کلک و هر جوری که هست(برو برقص)
این بدبختم نمی دونه اونجا چه کاسه ای زیره نیم کاسست(همینه که هست)
وقتی که سرش به سنگ می خوره حالا قیافش دیدنی می شه(نه شنی دنیه)
میره می بینه زکی این پسر شکله عکسش که نیست(نه که نیست)
قصه رئیس شرکت و پول خالی بندی بود و بس(وای دلش شکست)
نشونیا درسته بابا جون ولی اینا همش باسه کسی دیگست(حالا برقص)
اون چیارو که فکر کردی خواب دیدی خیر باشه(ها ها ها ….)
وای تا که ایرونیه مگه می شه آقا اینا با هم جمع و جور بشه(نمی شه)
تو خونه حبسش می کنه هی بد خلقی می کنه باهاش(بچه نباش)
آقا دوست داره که خانوم بلند شه و لگن بزاره زیره پاش(بشینه سر جاش)
توی یک چشم به هم زدن خانوم راه و چاهو یاد می گیره (چطور شد)
چنان پوستی ازسر آقا می کنه که هرگز یادش نمی ره(نمی ره)
یک دو چشمات و وا کن و بزن برو
سه چهار عکسشو بگیر تو کیفت بزار
پنج شیش تا حالا اونو از نزدیک دیدیش
هفت هشت کی بود که دنبال شوهر می گشت
